موضوع: "اولين شهيد كربلا"

حربن يزيد رياحي

اني لغفار لمن تاب و امن و عمل صالحا ثم اهتدي.

ان لم يكن لكم دين فكونو احرارا.

ما حر را به فرماندهي و جلوگيري ومحاصره و گرفتار ساختن حسين عليه السلام و اهل بيت مي شناسيم .

ما او را با ادب و حرمت فاطمه ئ اقتدا به حسين مي شناسيم.آنها هم جايي كه ميان بزرگان قوم بر سر نماز جماعت در بصره ودر هزار جاي ديگر اختلاف بود .

ما حر را با پشيماني و ترديد و سوال از ابن سعد مي شناسيم كه آياپيشنهاد هاي حسين عليه السلام را نمي پذيري وبااو مي جنگي ؟

ما حررابالرزش وتردددرميان بهشت وجهممي شناسيم.

ودرنهايت اوراباانتخاب بهشت وجبران وتوبه وشهادت فرزند وخودش مي شناسيم.

درمقام تحليل اين همه،مشكل نداريم وعظمت حرراباوركرده ايم.

اما درمقام تطبيق اين جريان بر خويش جاي حرف بسيار هست. چه اسارت هايي،چه ريشه هايي وچه ضعف هايي باعث  مي شود كه حردرآن طرف قراربگيرد وآدمي بااين همه دقت رابه فرماندهي طلايه ي سپاه كوفه وشام برساند.

چراحرازحسين عليه السلام جدا شده ؟آياتبليغات وياتسلط حكومت ومذمت خروجي برحاكم  وقت اورابه يزيدبپوندداده؟

آيا طلب دنياوقدرت،دل اورابه اسارت برده؟

يااين كه جمع ميان دنياوآخرت ويزيد وحسين عليه السلام ،اورابه آن طرف برده وبه ضعف درمحاسبه مبتلا ساخته تاآن جا كه مي فهمد نه حسين باز مي گردد ونه آن هادست برمي دارند….تاآنجا كه مي فهمد جمع ممكن نيست وبايد انتخاب كرد…تاآنجا كه مي لرزد وخود راميان بهشت وجنهم مي بيند وبااين شهود واشراق ،حجت برايش تمام مي شود….وتاآنجا كه بربهشت چيزي رامقدم نمي دارد وباز مي گردد وبا تمامي تفصير واقرار به جبران روي مي آورد.

 

منبع :وراثان عاشورا نويسنده:علي صفايي حائري ص270